!ولم كن! خسته ام

Thursday, February 17, 2005

کسی با گام بلند

در هر قدم سیاهی و کثافت و خون
اگر گامی به بلندی زندگی داشتم
حتما بر روی این خلط خونی گند گرفته تف میکردم و میگذشتم
.
.
همین حالا شاید تف کسی با گام بلند بر روی سر ما افتاده باشد. اما چه غم؟ این خلط لعنتی آنقدر ژله اش محکم است که اینهمه انفجار و فریاد و ناله تکانش نمیدهد چه رسد به تف کسی با گام بلند
.
راستی: باور کنم؟