!ولم كن! خسته ام

Sunday, January 02, 2005

يك تجربه منحصر به فرد + افاضات فردايي

من مادر بزرگ غرغروي منحصر به فردي خواهم شد
كه براي همه شبهاي منحصر به فرد نوه هاي منحصر به فردم قصه هاي منحصر به فردي از دوره منحصر به فردي از يك دنياي منحصر به فرد خواهم گفت
از انسانهاي منحصر به فردي كه بخاطر جنسيت و مليت و نژاد و زبان منحصر به فردشان با جنسيت ها و مليتها و نژادها و زبانهاي منحصر به فرد ديگران دشمني منحصر به فرد دارند
از ملتهاي منحصر به فردي كه با حماقتهاي منحصر به فردي به خاطر خواسته هاي افراد منحصر به فرد معدودي كه صاحبان منحصر به فرد سرنوشت مردم اين ملتهاي منحصر به فردند جنگهاي منحصر به فردي را با احمقهاي منحصر به فرد ناشناخته ديگرميكنند
از مذاهب منحصر به فردي كه از راههاي منحصر به فردي براي رسيدن به صلح و آزادي منحصر به فردي سخن ميگويند و وحشتهاي منحصر به فردي را در دل مومنان منحصربه فردشان ميافرينند
از زلزله منحصر به فردي كه در سالگرد منحصر به فردش زلزله منحصر به فرد ديگري اتفاق ميافتد كه محورمنحصر به فرد اين كره منحصر به فرد را به نحوي منحصر به فرد 2 ثانيه جابجا ميكند
تا سال منحصر به فردي با مصيبتهاي منحصر به فردش در آخر منحصر به فردش اين شانس منحصر به فرد را به دست آورد كه
يك ثانيه ديرتر تمام شود
از سالهاي منحصر به فردي كه در عين منحصر به فرد بودن همه اشان به طرزمنحصر به فردي به هم شبيهند
از روح منحصر به فرد دختر منحصر به فردي كه هيچ اميد منحصر به فردي به هيچ آزادي منحصر به فردي نداشت وتصميم گرفت افسانه منحصر به فرد آزادي را براي نوه هاي منحصر به فردش تعريف كند به اين اميد كه نوه هاي منحصر به فردش در روز خاطره انگيز منحصر به فردي خاطره رسيدن به آزادي را براي نوه هاي منحصر به فردشان تعريف كنند
من مادر بزرگ غرغروي منحصر به فردي خواهم شد
افاضات 1 فردا: ياور ريدايركشن استاد شد. ممنون از همه دوستان و همه ايشالاها نصيبشون. اما من ريدايركشن رو غيرفعال ميكنم فعلن
افاضات 2 فردا: اونيكي خونه هه رو دوست تر دارم. با اينجا خيلي غريبم