!ولم كن! خسته ام

Wednesday, September 22, 2004

تجربه

از رويا بيزارم از آرزو خسته و از اميد نااميد
.
من از سکون ساکن نماندم و خستگی ام از سستی نيست
.
من تسلیم تسلیم نشدم و بخاطر بيکسی نیست که تنها مانده ام
.
از بی حرفی نیست که سکوت کردم و از بی تدبيری اسیر تکرار نشدم
.
تنها يک اشتباه
!
یک اشتباه بزرگ مرا به این نقطه کشانده
.
من بجای گذر از گردباد تجربه تمام محیط آنرا دور زدم
.
و حالا باز در نقطه شروعم
!