!ولم كن! خسته ام

Friday, August 27, 2004

خلقت تصاعدي

تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره؟ هی به ما تلقین کن که درس خوبه
... اونوقت خودت
یکی نیست بگه آخه تو که ریاضیت خوب نبود چه لزومی داشت که از این برنامه ریزیهای کلان کنی و یه دنیا که هیچی -واسه یه لحظه اشه- یه تاریخو بندازی به جون خودت؟ آره عزیز! اگه فقط یه ریاضیات سال اول دبیرستان رو خونده بودی, اگه اسم تصاعد به گوشت رسیده بود هبچوقت واسه دیدن یه صحنه بی ناموسی, آدم و حوا رو از راه بدر نمیکردی که حالا تخم و ترکه اشون اینجور مثل پشکل بریزن سرت و ندونی کنترل کدومو بگیری دستت. یه سر داری هزار سودا. ما هم که موندیم چطور صدامونو به گوشت برسونیم. گاهی fast forward میکنی یادت میره stop کنی کلی از فرصتای آدم یه چشم بهم زدن سوت میشه میره هوا. یه بار دیگه slow motion رو میزنی و میری حاجی حاجی مکه؛ حالا ما جونمونو بکنیم تا جناب یادشون بیاد ... یکی این وسط داره جر میخوره. اینروزا هم که فکر کنم دستت گیر کرده رو pause من. جان مصی وردار اون دستتو لامصب! ولم کن برم به زندگیم برسم.